تمامی انسان ها برای کسب سود بیشتر و درآمد بیشتر به دنبال راه هایی هستند که این سود نصیبشان بشود. مدیران کسب و کارها با توجه به هوشیار شدن مشتریان و دقت بیشتر به خریدشان مجبور هستند تمام راه هایی که منجر به فروش محصولشان می‌شود را امتحان کنند. آنها به سراغ انواع روش های بازاریابی می‌روند تا از آن طریق بتوانند محصولات خود را بیشتر به فروش نزدیک کنند. اما در این مقاله می‌خواهیم بدانیم بازاریابی عصبی چگونه می‌تواند در این راه به مدیران و بازاریابان و کسانی که به دنبال فروش یک محصول هستند کمک کند.

مثال بازاریابی عصبی

بازریابی عصبی یا نورومارکتینگ (NeuroMarketing) یکی از روش های جدید در بازاریابی است که از تکنیک های پزشکی، عکسبرداری مغزی (FMRI)برای تحقیق بر روی مغز به محرک های بازاریابی، استفاده می کند. محققان از عکسبرداری مغزی استفاده می کنند تا نحوه تصمیم مشتریان در مورد محرک ها را بفهمند و بدانند کدوم قسمت مغز آنها را تحریک به اقدام مورد نظر خود می کند .فرض کنید به یک لباس فروشی رفته اید به یک فروشگاه بزرگ، درآنجا فروشنده ای به کمک شما می‌آید و از شما می‌پرسد که دنبال چه چیزی می‌گردید و شما می‌گویید یک لباس راحتی فروشنده تمام لباس های راحتی را برای شما می‌آورد، آیا شما دچار سردرگمی و گیج نمی‌شوید و نمی‌دانید کدام را بخرید. یک فروشنده یا بازاریاب حرفه ای تمام گزینه ها را برای مشتری رو نمی‌کند و با آوردن گزینه مناسب برای مشتری با توجه به گفته ها و نیاز های او احتمال خرید را بیشتر می‌کند.

با استفاده از بازاریابی عصبی، می توانید بر روی استراتژی های خود تجدید نظر کنید و بازاریابی خلاقانه ای انجام دهید که نهایتا منجر به افزایش فروش و کاراییتان خواهد شد. هدف بازاریابی عصبی آن است که با کارکرد مغز مشتریان خود آشنا شوید و بفهمید که ذهن مخاطبانتان در واقع چگونه کار می کند وقتی شما بدانید در مغز مشتری چه می‌گذرد راحت تر و پیشنهاد های بهتری به آنها خواهید داد. در نتیجه میتواند برای طراحی برنامه بازاریابی استراتژیک، ایده های جالبی به شما بدهد.

بازاریابی عصبی در ایران

در ایران تبلیغات بزرگ و حسادت بیشترین نقش خرید را در میان مشتری ها دارد. فرض کنید به خانه یکی از اقوام می‌روید و در آنجا با محصول جدیدی که تازه خریده اند مواجه می‌شوید. به سرعت از صاحبخانه خواهید پرسید که این تلویزیون را ازکجا و چند خریده است، صاحبخانه هم به شما می‌گوید که از نمایندگی …. و قیمت ….. خریده ام. ما حتی به خود زحمت پرسیدن اینکه چرا این مدل را خریده اند و چه مزیت هایی دارد را نمی‌دهیم. و در صورتی که نیاز به این محصول داشته باشیم وقتی به فروشگاهی مراجعه می‌کنیم نا خودآگاه به سراغ همان مدل فامیل می‌رویم. بدین رو، فروشندگان در ایران می توانند با بهره مندی از این دانش یعنی بازاریابی عصبی، فروش خود را به اجرا در آورند. بازاریابی اعصابی برای مصرف کنندگان و لذا برای برندها مفید است چون در این دوران به تشخیص این مسئله کمک می کند که منشاء واکنش واقعی مصرف کننده کجاست یعنی همان مغز او . بازاریابی اعصابی در ارائه یک درونداد دیگر به تحلیل کمی و کیفی که هرگز دست از کامل شدن بر نمی‌دارد به پژوهش ها کمک می کند ، و فروشندگانی که می توانند به طور خلاقانه از این ساز و کار جدید استفاده کنند دچار نقص و کاستی استعداد نمی‌باشند.

فروش مبتنی بر نورومارکتینگ، حاوی ایده هایی است که از مغز، اطلاعاتی به شما به عنوان بازاریاب و فروشنده می دهد. این اطلاعات به شما می گوید که با برخی اقداماتتان، دکمه درد را مغز مشتری و بازار، فعال می کنید که نتیجه ای جز عدم فروش نخواهد داشت. از سویی برخی اقدامات را به شما می آموزاند که می توانید با فعال کردن دکمه لذت در مشتری و بازار، به فروش قطعی دست یابید.
برخی می گویند فقط و تنها افراد خسیس در هنگام خرید، احساس درد دارند. اما اسکن مغزی نشان می دهد که حتی دست و دلبازترین افراد نیز به هنگام خرید، کمی احساس درد می کنند. یک پیشنهاد خوب می تواند بیشتر مشتریان خسیس را نیز برای خرید کالا و محصول جذب کند.

بازاریابی عصبی به درد کدام مشاغل می‌خورد؟

شاید سوال به جایی باشد که آیا این نوع بازاریابی به درد شغل ما هم می‌خورد و یا می‌‍توان از آن در هر شغلی استفاده کرد؟ در جواب باید بگوییم که بله در هر نوع شغلی می‌توانید از این نوع بازارایابی استفاده کرد. اما چگونه؟

در هر شغلی که باشید شما به مشتری و شناسایی آنها حتی روانشناسی آنها نیاز دارید. اما در هر شغلی بسته به نوع استفاده از این مدل می‌توانید به کار بگیرید. حتی در شبکه های اجتماعی یا مواردی که مستقیم با مشتری ارتباط ندارید هم این نوع بازاریابی به کار شما خواهد آمد.

کتاب بازاریابی عصبی

بهتر است اگر کتابی را در این رابطه می‌خواهید بخوانید از کتاب های خارجی استفاده کنید. در ایران هنوز این مطلب گسترش پیدا نکرده است که درباره آن کتابی نوشته شود. تعریف بازاریابی عصبی

بازاریابی عصبی به این معناست که شما خود را در جای مشتری قرار دهید و یا واکنش های مغز مشتری را در هنگامی که با شما و محصولات شما و یا هرچیز جدیدی که با آن مواجه می‌شود شناسایی کنید تا بدانید چه کاری و چه عکس العملی به شما کمک می‌کند تا مشتری را بیشتر به هدف خود برسانید. در بیشتر مواردی که توسط متخصصان بررسی شده چه از مشتریان و چه از عموم مردم این به خوبی نشان داده شده است که جواب های صادقانه ای از آنها دریافت نکرده اند.

زمانی که شما از مشتری خود سوالی می‌پرسید این احتمال خیلی زیاد است که جوابی که در مغز دارد را نمی‌دهد. فرض کنید یک لباس می‌خواهید به مشتری بفروشید و از او می‌پرسید که آیا رنگ قرمز را دوست دارد و مشتری به شما جواب دهد که بله دوست دارم و شما می‌خواهید آن رنگ را به مشتری بفروشید، شما دقیقا دارید به چیزی اشاره می‌کنید که مشتری یا آن را دوست ندارد و یا تمایل زیادی به آن رنگ و مدل نشان نمی‌دهد. این باعث می‌شود که مشتری از شما و محصولات شما دچار زدگی شود و از مغازه و فروشگاه شما بیرون برود.

منبع: https://virgool.io/@zahra_zra/%D8%A8%D8%A7%D8%B2%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%A7%D8%A8%DB%8C-%D8%B9%D8%B5%D8%A8%DB%8C-%DA%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA-%D8%AA%DA%A9%D9%86%DB%8C%DA%A9%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%88%DB%8C%DA%98%D9%87-%D8%A8%D8%A7%D8%B2%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%A7%D8%A8%DB%8C-%D8%B9%D8%B5%D8%A8%DB%8C-jptbyepd74wb

https://www.tetongravity.com/community/profile/m102c6/

مرحله 1 - مشتری خود را تعریف کنید

تعریف مشتری خود به همان اندازه انتخاب یا ایجاد محصولات شما یا نامگذاری کسب و کار شما از اهمیت بسیاری برخوردار است. اگر هنوز یک برنامه بازاریابی انجام نداده اید ، باید این تمرین را انجام دهید.

اگر قبلاً مشتری ایده آل خود را در برنامه کاری خود تعریف کرده اید ، می توانید به مرحله 2 بروید.

عمل: تا حد امکان با صادقانه به این سؤالات پاسخ دهید. به عبارت دیگر ، انتظارات یا امیدهای خود را بر روی آنها طرح نکنید. مشتری کامل و جامد شما واقعاً دوست دارد چیست؟

آیا مشتری کامل من مرد است یا زن؟
آیا مشتری کامل من در خارج از خانه یا در خانه کار می کند؟
مشخصات شغلی مشتری کامل من چیست - یک مدیر اجرایی ، مدیر ، کارگر ، کارآفرین ، پدر و مادر در خانه و غیره.
درآمد خالص خانوار مشتری کامل من چقدر است؟
مشتری کامل من چه سطح تحصیلات دارد؟
آیا مشتری کامل من در بودجه هزینه خود برای محصول / خدمات من در یک زمان ، گاه به گاه یا ثابت قرار دارد؟
چگونه مشتریان کامل من از محصول / خدمات من استفاده می کنند - آیا آنها آن را برای خودشان یا به عنوان هدیه خریداری می کنند؟

آیا مشتری کامل من وقت زیادی را صرف می کند ، مقداری یا حداقل زمان آنلاین؟
مشتری کامل من به دنبال محصول / خدمات من است؟ چه به صورت آنلاین و چه در مکانهای فیزیکی؟

اکنون ، کجا می خواهید تبلیغات خود را ارسال کنید؟ تلاش هماهنگ در چندین سایت و مکانهایی که معمولاً توسط مشتریان شما مورد توجه قرار می گیرد ، مؤثرترین کمپین بازاریابی است. اگر در چندین مکان دیده می شوید میزان دید و پیام حفظ شده شما بسیار قوی تر است.

تبلیغات Pay-Per-Click (PPC) مورد توجه دیگری برای فعالیتهای بازاریابی شما است. اگر در PPC تازه وارد هستید ، به مکانهایی بپیوندید که به شما امکان می دهد در هزینه های روزانه محدودیت هایی داشته باشید. Google AdWords مثال خوبی است. این امر همچنین با توجه دقیق به آمار فعالیتهای PPC به شما در آزمایش و تعیین مؤثرترین کلمات کلیدی کمک خواهد کرد.

سپس شبکه های رسانه های اجتماعی وجود دارد. همه افراد مشهور تبلیغات خاص خود را ارائه می دهند. دیدن:

مبانی تبلیغات فیس بوک
تبلیغات در اینستاگرام
تبلیغات Pinterest: یک راهنمای ساده
با تبلیغات توییتر شروع کنید

هنگامی که یک وب سایت ، شبکه رسانه های اجتماعی یا خبرنامه ای را برای تبلیغ خود در نظر می گیرید ، به عواملی مانند ترافیک ، قرارگیری موتور جستجو ، پیوند خارجی (چند مکان به آن پیوند دهید) ، کیفیت تبلیغات فعلی و انواع پیام های ارائه شده در تبلیغات فعلی را بررسی کنید.

آیا بسیاری از رقبای شما در حال حاضر در آنجا تبلیغ می کنند؟
آیا تبلیغات یک ماهیت مکمل برای تجارت شما است؟
آیا تبلیغات کاملاً ارتباطی با شغل شما و ترافیک مورد نظر سایت ندارد؟

اینها همه سرنخهایی برای سنجش بهترین تناسب پیام شما برای ترافیک سایت است.

بر نرخ تبدیل خود نظارت کنید

نرخ تبدیل یک ابزار اندازه گیری مهم است. دقیقاً چه چیزی را می خواهید اندازه بگیرید تا موفقیت کمپین بازاریابی خود را تعیین کنید؟ آیا سفارشات فروش است؟ مشترکین خبرنامه؟ بارگیری کتاب الکترونیکی رایگان شما؟

نرخ تبدیل تعداد کلیک از پیش آن طول می کشد برای رسیدن به هدف خود را اندازه گیری است. بنابراین اگر صفحه شما دارای 1000 بازدید ، 14 کلیک و یک فروش در روز است ، نرخ تبدیل شما 1:14 یا 7.1٪ است. به عبارت دیگر ، 7.1٪ از کلیک ها در این مدت اقدام به فروش می کنند.

نظارت دقیق بر نرخ تبدیل شما به سرعت به شما می گوید چه چیزی کار می کند و چه چیزی نیست. در صورت لزوم از تغییر دادن یا تغییر تبلیغات خود دریغ نکنید. این فرایندی است که در حرکتی ثابت است تا زمانی که بهترین تناسب را پیدا کنید. به یاد داشته باشید ، یک تبلیغ ممکن است فوق العاده در یک مکان باشد اما در جای دیگر نباشد.

اقدام : یک صفحه گسترده یا سندی را ایجاد کنید که در آن همه سایت ها و مکانهایی که مورد توجه قرار گرفته اند در کمپین بازاریابی آنلاین شما باشند.

مرحله 3 - بودجه

در حالی که برخی فکر می کنند این باید اولین قدم باشد ، از نظر واقع بینانه می توانید وقتی که ایده خوبی از هزینه های مربوط به آن دارید ، بودجه را برای کمپین بازاریابی آنلاین خود ایجاد کنید. این تنها زمانی ممکن است انجام شود که اهداف خود را دریابید.

احتمالاً شما در حال حاضر این نکته را در نظر دارید که واقعاً چقدر می توانید هزینه کنید ، بنابراین به برگه تبلیغات بازاریابی خود برگردید و هزینه های تمام نقاط تبلیغی را که می خواهید انجام دهید ، جمع کنید. شانس وجود دارد که در کل از حد کلی هزینه شما فراتر رود.

اقدام : اکنون به این فهرست بروید و تبلیغات را با توجه به مکانی که فکر می کنید بیشترین میزان قرار گرفتن در معرض و نتایج متناسب با بودجه خود را بدست آورید ، در اولویت قرار دهید. دیگران را به یک لیست نگهدارنده منتقل کنید. به یاد داشته باشید ، با شروع نتایج به دست آوردن نتایج ، همیشه می توانید به عقب برگردید و کمپین خود را از این لیست برگزاری گسترش دهید.

اگر به تبلیغات با هر کلیک مشغول هستید ، روز اول هفته یا همین روز را چک کنید و نتایج خود را نظارت کنید تا اطمینان حاصل کنید که برای نتیجه می پردازید.

فراموش نکنید که مبادلات تبلیغاتی و بارگیری را جزئی از بودجه پرداخت و بازاریابی خود در نظر بگیرید. اگر بسیاری از سایت ها تبلیغات روزنامه یا تبلیغات بنر را برای قرار دادن مشابه در سایت شما تغییر دهند ، در صورت داشتن یکی از این موارد. (و اگر اینطور نیست ، چرا اینطور نیست؟ هر مشاغل کوچک به یک وب سایت احتیاج دارند .) هرگز سؤال نمی کند.

مرحله 4 - ایجاد محتوای تبلیغاتی خود

بازاریابی آنلاین هنگامی بهترین کار را انجام می دهد که فقط روی یک یا دو چیز متمرکز شوید. شما ممکن است محصولات متنوعی داشته باشید اما یک یا دو مورد را انتخاب کنید که فروشندگان خوبی هستند و جذابیت کاملی برای بازار هدف خود برای کمپین بازاریابی خود دارند.

بعد از خود بپرسید ، "من چه می فروشم"؟ بندرت محصول یا خدمات است. شما در حال فروش مزایایی هستید ، چیزی که در سطح عاطفی ثبت می شود. اگر به عنوان مثال میله های ماهیگیری را می فروشید ، می توانید هیجان از موفقیت آمیز کردن آن هیولا در دریاچه را بفروشید. اگر در حال فروش لوازم آرایشی هستید ، زیبایی خود را می فروشید.

موفق ترین تبلیغات از کلماتی استفاده می کنند که به مشتری مربوط می شوند. از کلمات "شما" و "مال شما" استفاده کنید و هرگز تمرکز را روی "من" ، "من" ، "ما" ، "من" یا "ما" نکنید. چندین کلمه احساسی مرتبط با محصول ایجاد کنید - سرگرم کننده ، راحت ، آرامش ، تحریک کننده ، اعتیاد آور - و حداقل یکی از آنها را در تبلیغ استفاده کنید.

کوپن ها همچنین یک ابزار بازاریابی موثر هستند. آنها را می توان به راحتی یا دستی و یا توسط یک سیستم اتوماتیک سبد خرید ردیابی کرد. برای مکانهای تبلیغاتی مختلف از کدهای مختلف استفاده کنید و به سرعت خواهید دید که کدامیک از آنها بهترین توجه را دارند.

اقدام : برای هر مورد در کمپین بازاریابی اینترنتی خود یک آگهی متنی ایجاد کنید ، مطمئن شوید که حداقل یک یا سه کلمه کلیدی اصلی را در متن وارد می کنید. تبلیغات متنی به طور معمول 60 کاراکتر به طول سه ، پنج ، هفت یا 10 خط دارد.

پس از تبلیغات متنی خود ، موجودی بنر خود را طی کنید. آیا می خواهید آنها را با یک پیام مخصوص تعطیلات به روز کنید؟ آیا هر تصویر یک برچسب ALT مناسب دارد؟ آیا گرافیک برای اندازه (زیر 20-50 کیلوبایت) و وضوح تصویر (72dpi) به درستی بهینه شده است؟

اگر در حال ایجاد تبلیغات برای سیستم عامل های رسانه های اجتماعی هستید ، عکس های مناسبی را انتخاب یا ایجاد کنید و مطمئن شوید که هر یک از آنها برای بستر رسانه های اجتماعی جایی که قرار است در آن قرار بگیرد متناسب است.

مرحله 5 - پیگیری و نظارت بر تبلیغات شما

ردیابی و واکنش به موفقیت های کمپین شما برای حفظ یک کارزار موثر در بازاریابی بسیار مهم است. از آمار وب سایت شما گرفته تا آمار PPC ، بسیاری از روش ها برای تعیین آنچه در حال کار است و چه چیزی نیست وجود دارد. با توجه به شما می توانید در مورد تبلیغات خود و چگونگی سنگفرش کردن آنها برای کسب بهترین نتیجه ، یاد بگیرید.

ترفندهای ردیابی شامل استفاده از کوپن های خاص یا کدهای فروش برای هر مکان تبلیغ ، تنظیم صفحات ورود جداگانه در سایت شما برای هر تبلیغ و استفاده از خدماتی است که به ردیابی فعالیت کمک می کند.

خدمات مدیریت تبلیغات وجود دارد که به شما کمک می کند عملکرد تبلیغات را ردیابی کنید ، مانند Google DFP Small Business ، سرویس رایگان که اجرای آن نسبتاً آسان است و به مدیریت و پشتیبانی ردیابی قدرتمند می دهد. برخی از مکان ها ، مانند تبلیغات فیس بوک ، گزارش های خود را ارائه می دهند.

عمل : به طور روزانه برای دو هفته اول ، نتایج تبلیغات مختلف خود را مرور کنید. آنها را در برگه ردیابی خود بنویسید و به دنبال هرگونه روند یا الگویی باشید. کدام یک از آنها اجرا می کنند ، کجا و چرا؟ اگر برخی کار نمی کنند ، آنها را با سایر موارد موجود جایگزین کنید یا فهرست دیگری را از لیست نگه دارید.

هنگامی که به الگوی بررسی و مدیریت تبلیغات رسیدگی کردید ، بهتر می دانید که چند بار به نظارت بر تلاشهای بازاریابی نیاز دارید.

یک کمپین بازاریابی کارآمد لازم نیست گران و دشوار باشد

مبارزات انتخاباتی موفق در بازاریابی آنلاین ، در دسترس هر مشاغل ، بدون توجه به بودجه شما است. با رعایت پنج مرحله اساسی فوق و تعهد به پیگیری ، می توانید با بازده قابل توجهی از سرمایه گذاری ، یک کمپین مقرون به صرفه ایجاد کنید.

https://penzu.com/public/df27604e

ما به مدیران وب سایت ها کمک می کنیم تا درآمد وب سایتشان افزایش یابد. یا کمک می کنم ترافیک سایت افزایش یابد

متفرقه

سوشال